انواع بازار در اقتصاد | بررسی انواع ساختارهای بازار در اقتصاد
بازار به مجموعهای از خریداران و فروشندگان گفته میشود که در تعامل با یکدیگر، قادرند برای خرید و فروش کالا یا خدمات با یکدیگر توافق کنند. شناخت انواع بازار د راقتصاد، یکی از مهمترین اصول تحلیلی است زیرا رفتار و تصمیمات بنگاهها، قیمتگذاری، میزان تولید، و سودآوری در بازار به انواع ساختارهای بازار در اقتصاد بستگی دارد.
انواع ساختار بازار تعیینکننده میزان رقابت، قدرت قیمتگذاری شرکتها و نحوه تعامل عرضه و تقاضا است. هر ساختار بازار ویژگیهای خاصی دارد که روی نتایج اقتصادی تأثیرگذار است؛ مثلاً در برخی بازارها رقابت شدید است و سودهای اقتصادی به سرعت از بین میرود، در حالی که در برخی دیگر شرکتها قدرت قیمتگذاری دارند و میتوانند سود بالایی کسب کنند.
در تحلیل اقتصادی و مالی، درک درست از ساختار بازار به تحلیلگر کمک میکند تا با در نظر گرفتن عوامل رقابتی و کنترل قیمت، چشمانداز مالی شرکتها را پیشبینی کند و تصمیمات سرمایهگذاری بهینه بگیرد. در این مقاله، به بررسی جامع انواع بازار در اقتصاد و بررسی ویژگیهای ساختارهای بازار میپردازیم.
انواع بازار در اقتصاد
اقتصاددانان ساختار بازار را در 4 دسته کلی تقسیمبندی میکنند که هر یک مجموعهای از ویژگیها، محدودیتها و فرصتها را برای فعالان بازار فراهم میکنند. این ساختارها تعیین میکنند که بازیگرهای مختلف برای رسیدن به سود، قیمتگذاری محصولات و خدمات و رقابت با دیگر بازیگران چگونه باید عمل کنند. این چهار دسته شامل موارد زیر هستند.
- رقابت کامل (Perfect Competition)
- رقابت انحصاری (Monopolistic Competition)
- الیگوپولی (Oligopoly)
- انحصار خالص (Monopoly)
بازار رقابت کامل و بازار رقابت انحصاری معمولاً دارای تعداد زیادی فروشنده هستند، اما محصولات در رقابت انحصاری متمایزتر و متنوعتر از بازار رقابت کامل است. در ساختار بازار الیگوپولی یا انحصار چندجانبه تعداد فروشندگان کم است و هر شرکت با در نظر گرفتن واکنش سایر شرکتها استراتژی خود را دنبال میکند. در ساختار انحصار خالص که حداقل رقابت را دارد، تنها یک فروشنده در بازار وجود دارد که میتواند قیمت محصولات یا خدمات را تعیین کند.
در بازارهای کاملاً رقابتی، قیمتها به وسیله نیروهای عرضه و تقاضا تعیین میشوند و شرکتها به اصطلاح قیمتپذیر هستند و هیچ کنترلی روی قیمت ندارند. در مقابل، در بازارهای انحصاری قیمتگذاری توسط فعالان بازارها انجام میشود و بازیگران این بازارها میتوانند قیمت و مقدار تولید را به گونهای تعیین کنند که سود خود را به حداکثر برسانند.
تفاوتهای موجود بین انواع ساختارهای بازار در اقتصاد باعث میشود رفتار شرکتها و بازار در هر ساختار به شدت متفاوت باشد. همچنین هر ساختار بازار تحت تأثیر موانع ورود به بازار، تمایز محصولات، تعداد فروشندگان و نوع رقابت غیرقیمتی (مانند تبلیغات) قرار دارد. این عوامل تعیینکننده شرایط رقابت و سودآوری بلندمدت شرکتها هستند. در ادامه به بررسی جزئیتری انواع ساختارهای بازار در اقتصاد میپردازیم.

ساختار بازار رقابت کامل (Perfect Competition)
در ساختار بازار رقابت کامل، ویژگیهای مشخصی وجود دارد که آن را از سایر ساختارهای بازار متمایز میکند. اولین ویژگی، وجود تعداد بسیار زیاد فروشنده و خریدار است به گونهای که هیچیک نمیتوانند بر قیمت بازار تأثیر بگذارند. دومین ویژگی بازار رقابت کامل این است که محصول عرضه شده توسط تمامی شرکتها کاملاً همگن است؛ به این معنا که کالای یک فروشنده با کالای فروشنده دیگر تفاوتی ندارد یا تفاوت بسیار ناچیز است.
به عنوان مثال، گندم تولید شده توسط کشاورزان مناطق مختلف کشور تقریبا همگی همگن هستند و تفاوتی بین آنها وجود ندارد. سومین ویژگی ساختار بازار رقابت کامل، این است که در آن موانع ورود و خروج به بازار بسیار پایین است، به طوری که شرکتهای جدید میتوانند آزادانه وارد بازار شوند یا شرکتهای ناکارآمد از آن خارج شوند.
در ساختار بازار رقابت کامل، منحنی تقاضای پیش روی هر شرکت کاملاً افقی است، یعنی شرکت با قیمت بازار میفروشد و نمیتواند قیمت خود را تغییر دهد. بنابراین، در این ساختار درآمد نهایی (Marginal Revenue) و قیمت برابر است. منظور از درآمد نهایی، درآمد حاصل از افزایش یک واحد در تولید است.
به صورت کلی یک بنگاه زمانی سود خود را حداکثر میکند که درآمد حاصل از تولید یک کالای بیشتر (MR) برابر با هزینه حاصل از تولید کالای بیشتر (MC) باشد. زیرا در شرایط بیشتر بودن درآمد نهایی تولید کالای بیشتر به خاطر احتمال کسب سود منطقی است و اگر درآمد نهایی کمتر از هزینه نهایی باشد یعنی بنگاه با تولید کالای بیشتر ضرر میکند. در بازار رقابت کامل، به دلیل برابر بودن MR با قیمت، حداکثر سود زمانی رخ میدهد که هزینه نهایی (Marginal Cost) برابر با قیمت بازار باشد.
از دید اقتصادی، شرکتهای فعال در ساختار بازار رقابت کامل در کوتاهمدت ممکن است سود یا زیان داشته باشند، اما در بلندمدت، سود اقتصادی صفر میشود. دلیل این امر ورود شرکتهای جدید به بازار است که باعث افزایش عرضه و کاهش قیمتها تا حدی میشود که فقط هزینههای اقتصادی پوشش داده شود (سود عادی یا Normal Profit).
تصمیم به ادامه فعالیت یا توقف تولید بر اساس مقایسه قیمت بازار با هزینه متغیر متوسط (Average Variable Cost) گرفته میشود. اگر قیمت بازار کمتر از این هزینه باشد، شرکت ترجیح میدهد تولید را متوقف کند زیرا ادامه تولید باعث افزایش زیان میشود. این نقطه، نقطه توقف (Shutdown Point) در ساختار بازار رقابت کامل نامیده میشود.
ساختار بازار رقابت انحصاری (Monopolistic Competition)
رقابت انحصاری ساختاری است که ترکیبی از رقابت و انحصار را در خود جای داده است. در این بازار، تعداد فروشندگان زیاد است ولی محصولات هر شرکت تا حدی متمایز هستند؛ یعنی هر شرکت محصولی ارائه میکند که تفاوتهایی با محصولات رقبا دارد. این تفاوتها میتواند شامل ویژگیهای فیزیکی، کیفیت، خدمات پس از فروش، یا حتی برندینگ و تبلیغات باشد.
این تمایز محصول در ساختار بازار رقابت انحصاری به شرکتها اجازه میدهد مقداری قدرت قیمتگذاری داشته باشند که این قدرت کمتر از حالت انحصار چندجانبه و کامل و بیشتر از حالت رقابت کامل است. منحنی تقاضای شرکت در این بازار نزولی است ولی کشش آن نسبت به قیمت کمتر از رقابت کامل است.
در این ساختار، درآمد نهایی (MR) همیشه کمتر از قیمت محصول است زیرا با تولید یک محصول جدید قیمت تمام محصولات تولید شده کاهش پیدا میکند. از آنجا که در این ساختار ورود به بازار نسبتاً آسان و هزینههای ورود پایین است، در بلندمدت سود اقتصادی به دلیل ورود شرکتهای جدید کاهش مییابد تا به سود عادی برسد.
با این حال، شرکتها از طریق تبلیغات و نوآوری سعی میکنند قدرت قیمتگذاری، سودآوری و تمایز خود از دیگر بنگاهها را حفظ کنند. این بازار مثال بارزی از نحوه رقابت در بسیاری از صنایع خدماتی و کالاهای مصرفی مانند رستورانها، تولیدکنندگان لباس، و محصولات آرایشی است. تبلیغات و برندینگ در اینجا نقش کلیدی در جذب مشتریان و حفظ سهم بازار دارند.

بازار الیگوپولی یا انحصار چندجانبه (Oligopoly)
بازار الیگوپولی با تعداد محدودی فروشنده شناخته میشود که هر کدام سهم قابل توجهی از بازار را در اختیار دارند. این تعداد محدود باعث میشود که رفتار یک شرکت بر شرکتهای دیگر تأثیرگذار باشد و واکنش آنها را به دنبال داشته باشد. بنابراین، در این بازار استراتژیهای قیمتگذاری و تولید، پیچیده و مبتنی بر تعامل استراتژیک میان شرکتها شکل میگیرد.
شرکتها در بازار الیگوپولی ممکن است تصمیمات خود را بر اساس نظریه بازیها اتخاذ کنند، که یکی از مدلهای کلیدی آن تعادل نش (Nash Equilibrium) است. در این تعادل، هیچ شرکتی نمیتواند با تغییر استراتژی خود سود بیشتری کسب کند، مگر اینکه رقبای شرکت نیز تصمیمات خود را همزمان تغییر دهند.
یکی از ویژگیهای مهم این ساختار بازار این است که شرکتها ممکن است به جای رقابت قیمت، به رقابت غیرقیمتی مانند تبلیغات، بهبود کیفیت، یا خدمات پس از فروش روی آورند. همچنین امکان تشکیل کارتل و همکاری بین شرکتها جهت کنترل قیمت و میزان عرضه وجود دارد که در بسیاری از کشورها این اتفاق غیرقانونی است. بازار خطوط هوایی در بسیاری از مسیرهای پروازی یک الیگوپولی است که شرکتها بر سر قیمت و برنامه پروازها به شدت به یکدیگر وابستهاند.
بازار انحصار کامل (Monopoly)
در ساختار انحصار کامل، تنها یک فروشنده وجود دارد که محصولی بدون جایگزین ارائه میکند. این شرکت قدرت تعیین قیمت (Price Maker) دارد و میتواند قیمت و مقدار تولید را به گونهای انتخاب کند که سود خود را به حداکثر برساند. در این حالت، منحنی درآمد نهایی (Marginal Revenue) پایینتر از منحنی تقاضا قرار میگیرد چون برای فروش بیشتر باید قیمت کاهش پیدا کند.
در ساختار بازار انحصار کامل موانع ورود در بازار انحصار بسیار بالا است که میتواند ناشی از پتنتها، منابع طبیعی کنترل شده، یا مقررات دولتی باشد. به همین دلیل، انحصارها معمولا تحت نظارت و مقررات دولتی قرار دارند تا از سوء استفاده قدرت قیمتگذاری جلوگیری شود و قیمتها در حد معقول نگه داشته شود.
انحصار میتواند به صورت طبیعی هم شکل بگیرد. به عنوان مثال شرکتهای خدماتی دارای زیرساختهای گسترده و پرهزینه (مانند شرکتهای برق و آب) از جمله بازارهای انحصار کامل هستند. در این موارد، دولت معمولاً به این شرکتها اجازه سود عادی میدهد و قیمتها را تنظیم میکند.
مقایسه انواع بازار در اقتصاد
همانطور که در بخشهای قبل توضیح داده شد، انواع بازار در اقتصاد از جنبههای مختلفی مثل تعداد و اندازه نسبی شرکتها، درجه تمایز محصول، قدرت قیمتگذاری، موانع ورود و خروج، و شدت رقابت غیرقیمتی ویژگیهای متفاوتی دارند. در جدول زیر خلاصه این تفاوتها آورده شده است.

تعداد شرکتها و سهم بازار هر کدام تعیینکننده رقابت و تمرکز بازار است. در بازارهای با تعداد زیاد شرکتهای کوچک، رقابت شدید است. تمایز محصول به شرکتها قدرت قیمتگذاری میدهد و رقابت غیرقیمتی را افزایش میدهد. موانع ورود مانند هزینههای سرمایهای بالا، پتنتها، و مقررات سختگیرانه باعث کاهش رقابت و افزایش قدرت شرکتهای موجود میشوند. در صنایع با هزینههای اولیه بالا (مثلاً پالایشگاه نفت) یا پتنتهای اختصاصی (داروسازی)، احتمال شکلگیری انحصار یا الیگوپولی بیشتر است.
این تفاوتها نشان میدهد که از دید مصرفکننده، بازارهای رقابت کامل و رقابت انحصاری مطلوبتر هستند چون در این ساختارهای بازار، قیمتها پایینتر و گزینههای در دسترس بیشتر است. اما بازارهای الیگوپولی و انحصار کامل به شرکتها انگیزه کسب سود بالاتر میدهند و این به نوبه خود ممکن است نوآوری در ارائه محصولات و خدمات را تحریک کند.
اقتصاد مقیاس و تأثیر آن بر انواع بازار
اقتصاد مقیاس (Economies of Scale) به حالتی از بازار گفته میشود که در آن با افزایش سطح تولید، هزینه متوسط هر واحد کاهش مییابد. این موضوع معمولاً ناشی از تخصصی شدن نیروی کار، استفاده بهتر از فناوری و کاهش هزینههای خرید عمده است. از طرف دیگر، نبود اقتصاد مقیاس (Diseconomies of Scale) زمانی رخ میدهد که افزایش تولید منجر به افزایش هزینه متوسط شود که این موضوع معمولاً به دلیل مشکلات مدیریتی، پیچیدگیهای سازمانی و افزایش قیمت منابع رخ میدهد.
منحنی هزینه متوسط بلندمدت (Long-Run Average Cost Curve) که نشان دهنده حداقل هزینه متوسط تولید هر سطح از محصول در بلندمدت است، بر اساس اقتصاد مقیاس شکل میگیرد. این منحنی معمولاً ابتدا شیب نزولی دارد (اقتصاد مقیاس) چون با افزایش تولید، هزینهها کاهش پیدا میکند. در مرحله بعد با رسیدن به نقطه اوج منحنی افقی میشود و از آن به بعد شیب صعودی میشود (عدم اقتصاد مقیاس) و با افزایش تولید هزینهها نیز افزایش پیدا میکنند.
نقطه حداقل منحنی هزینه متوسط بلند مدت (LRAC) را حداقل مقیاس کارآمد (Minimum Efficient Scale) مینامند. در این نقطه LRAC به حداقل خود میرسد و بعد از آن دیگر کاهش پیدا نمیکند. پس اگر یک بنگاه به اندازه MES تولید کند با کمترین هزینه تولید میکند. قبل از این نقطه هزینهها بیشتر است و بعد از این نقطه، تا زمانی که منحنی خط افقی باشد، هزینه متوسط همچنان ثابت میماند و با ورود به بخش صعودی هزینهها دوباره بیشتر میشود.
اینکه یک بازار تبدیل به یکی از انواع بازار بحث شده در بالا میشود تا حدودی به میزان MES در آن صنعت نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر کل تقاضا در یک صنعت 1 میلیون واحد از کالا و MES برابر با 50 هزار واحد باشد در این صورت سهم تولید بهینه برای هر بازیگر در آن صنعت از تقسیم 50 هزار به یک میلیون 5 درصد میشود و 20 شرکت میتوانند با مقیاس بهینه در آن فعالیت کنند اما اگر MES در 400 هزار واحد شکل بگیرد، سهم تولید بهینه هر بازیگر 40 درصد میشود و تنها 2 تا 3 بازیگر میتوانند تقاضای بازار را پوشش دهند.
در ساختار بازار رقابت کامل و رقابت انحصاری MES کوچک است و به همین دلیل تعداد زیادی بازیگر میتوانند در مقیاس بهینه فعالیت داشته باشند. در ساختار الیگوپولی، MES بزرگ است و فقط چند بنگاه میتوانند با تولید در مقیاس بزرگ، کل بازار را پوشش دهند. در ساختار انحصار کامل نیز MES تقریبا به اندازه کل تقاضای بازار است و فعالیت یک بنگاه به تنهایی کاراترین تولید را ارائه میکند.
بنابراین، اقتصاد مقیاس میتواند موانع ورود به بازار را افزایش دهد و موجب شکلگیری بازارهای انحصاری یا الیگوپولی شود. شرکتهای بزرگ با تولید انبوه هزینههای خود را کاهش میدهند و شرکتهای کوچکتر نمیتوانند رقابت کنند و وارد بازار شوند.

اهمیت شناخت ساختار بازار برای سرمایهگذاران
شناخت دقیق ساختار بازار به تحلیلگران مالی امکان میدهد تا چشمانداز سودآوری شرکتها را بهتر پیشبینی کنند. بازارهای رقابتی با سودهای اقتصادی پایین اما پایداری همراه هستند، در حالی که بازارهای با قدرت قیمتگذاری بالا میتوانند سودهای بالاتری داشته باشند ولی ریسکهای مقرراتی و تغییرات بازار نیز بالاتر است.
برای سرمایهگذاران، درک ساختار بازار کمک میکند تا شرکتهایی با پتانسیل رشد پایدار و بازده جذاب را شناسایی کنند و ریسکهای مرتبط با تغییرات ساختاری بازار را مدیریت کنند. همچنین این شناخت به مدیران شرکتها کمک میکند تا استراتژیهای مناسب برای حفظ یا افزایش سهم بازار و سودآوری را تدوین کنند.
جمعبندی
ساختارهای بازار مشخص میکنند که بازیگرهای مختلف برای رسیدن به سود، قیمتگذاری محصولات و خدمات و رقابت با دیگر بازیگران چگونه باید عمل کنند. در این مقاله به بررسی انواع بازار در اقتصاد پرداخته و ویژگیهای هر یک از آنها را بررسی کردیم. علاوه بر این با بررسی مفهوم اقتصاد مقیاس و تحلیل منحنی هزینه متوسط بلندمدت، به بررسی دلایل شکلگیری ساختارهای مختلف پرداختیم و اهمیت توجه به ساختارهای بازار در تحلیل شرایط سرمایهگذاری را توضیح دادیم.
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟
ارسال دیدگاه